خورندگی. [ خوَ / رَ دَ / دِ ] ( حامص ) حالت و چگونگی خورنده : ازبیخورشی تنم فسرده ست نیروی خورندگیش مرده ست.نظامی.|| لیاقت. سزاواری. شایستگی. تناسب.