( مصدر ) ۱ - بردیدن شکافتن . ۲ - سوراخ کردن ( گوشی یا بینی و غیره ) ۳ - اسقاط حرف اول (( فعولن ) ) یا (( مفاعلتن ) ) تا (( عولن ) ) و (( فاعلتن ) ) بماند . جمع : خروم . صخره با درز ها سنگ بزرگ پر شکاف
واژه نامه بختیاریکا
( خَو رَم ) خواب رَم؛ خواب رمیده؛ از خواب رم داده شده؛ بیخواب