خورشیدوار. [ خوَرْ / خُرْ شیدْ ] ( ص مرکب ) مثل آفتاب. آفتابگون. خورشیدسان. خورشیدمانند. خورشیدفام : آهنگ دست بوس تو دارم ولی ز شرم لرزان تنم چو رایت خورشیدوار تست.خاقانی.دور نباشد که خلق روز تصور کنندگر بنمایی به شب طلعت خورشیدوار.سعدی.
خورشیدوار؛ شبیه بخورشید. خورشیدسان :بر لب بحر کفش خورشیدوارقربه زرین و سقا دیده ام. خاقانی.بسان آفتاب ، به رنگ نور و روشنی+ عکس و لینک