خورشیدرخسار. [ خوَرْ / خُرْ، رُ ] ( ص مرکب ) خوب چهره. خوش چهره. خوبرو. جمیل : بخواهش گفت کآن خورشیدرخساربگو تا چون بدست آمد دگر بار.نظامی.بشه گفتند آن خوبان فرخارکه شیرینست این خورشیدرخسار.نظامی.