خورشخانه. [ خوَ / خ ُ رِ ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) انبار غذا. ( از ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ). مطبخ. آشپزخانه : ز گنجور و دستور بستد کلیدخورشخانه و خمره های نبید.فردوسی.کلید خورشخانه ٔپادشابدو داد دستور فرمانروا.فردوسی.خورشخانه پادشاه جهان گرفت آن دو بیدار خرم نهان.فردوسی.خورشخانه در خان او داشتی تن خویش مهمان او داشتی.فردوسی.
خورشخانه ؛ مطبخ. ( ناظم الاطباء ) . آشپزخانه. جایی که در آنجا خوراک پزند. رجوع به خورشخانه شود.+ عکس و لینک