خورش یافتن. [ خوَ / خ ُ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) غذا یافتن. طعام یافتن. خوراک یافتن. ( یادداشت مؤلف ). اقتیات. ( منتهی الارب ). || قاتق یافتن. ادام یافتن. || بهره یافتن. سود یافتن. منفعت یافتن. ( یادداشت مؤلف ).