خورسند

/xorsand/

لغت نامه دهخدا

خورسند. [ خوَرْ / خُرْ س َ ] ( ص ) خشنود. خوشحال و شادکام. بشاش. ( ناظم الاطباء ). خرسند :
مبادا کس اندر جهان هیچگاه
که خورسند باشد بجفت تباه.
فردوسی.
|| قانع. راضی. رجوع به خرسند شود.

فرهنگ فارسی

خشنود خوشحال و شادکام

فرهنگ عمید

= خرسند

دانشنامه عمومی

خورسند یکی از شهرهای شهرستان شهربابک در استان کرمان میباشد. این شهر در ابتدا روستایی کوچک بوده که در سال ۱۳۸۸ به شهر تبدیل شده است. جمعیت خورسند در سال ۱۳۹۰ برابر با ۵هزار نفر بوده است.
آب و هوای شهر خورسند نسبتاً معتدل است. تابستان های تقریباً خنک و زمستان های بسیار سردی دارد.
شهر خورسند دارای ۱۳هزار و ۳۲۲نفر در قالب دو هزار و ۸۹۱ خانوار است.
فاصله این شهر تا شهربابک ۵۰۰ متر بوده و بوسیله میدان قائم از شهر شهربابک جدا می شود.
عکس خورسند
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

اگر آنرا خُرسند بدانیم = خُر سند یا خُرس َند
که برای خُر می شود گلو و سَند را ؟؟؟؟؟
و اگر آنرا خُرس َند بدانیم برای َند میشوند ضریب یا شدت بیشتر دادن به چیزی مثل پسند = پَس َند = بسیار پس ( مقبول ) شده = چون پس با PASS لاتین یعنی قبول شده با ریشه ثبل و گذشت یا رد شده در فارسی یکسان است یعنی اینکه شما خیلی راحت چیزی رات از خودت عبور دادی = بسیار مقبول
...
[مشاهده متن کامل]

اگر آنرا خورسند بدانیم که گویا اینچنین است چون در واژه خراسان نیز درستش خور آسان است پس میشود . . .
خورسند = خور سند => خور میشود جایگاه یا منبع ( چون در خورشید = منبع نور یا در اهورا یا همان اخورا می شود منبع و با مزدا میشود منبع دانایی = خدای دانایی ) با این رو خورسند می شود منبع و جایگاه سند = یعنی چیزی که سَند درش وجود دارد ( سَند چیست را نمیدانم )
اگر آنرا خورس َند بدانیم می شود بسیار خورس شده که بسیار سان به خورشت دارد ( خور ِشت = منبع هستی یا غذا = منبع ِشته // و اِشته معانی بسیار زیادی دارد ( هستی / است / هست / اشت / اشته / آستان و . . . . . ) پس از انجا که خورس همچون خورش میتواند کوتاه شده خورست باشد پس شاید یکی از چمار آن ( معنی ) بسیار خورده شده باشد که نشان از رضایت دارد.

پیشنهاد میکنم از این واژه بیشتر استفاده شود، هرجا فامیلی ما گفته میشود به عنوان خرسند میشناسند خیلی کم پیش میاد خورسند بنویسن و اینکه خورسند به معنی رضایت است
واژه ی خورسند یا هورسند یا هونسند از دو بخش ساخته شده است بخش نخست خور یا هور در پارسی نخستین برابر با زمین پست است از این رو امروز به زمینهای پست که آب در آن جمع می شود هور می گویند در واژه ی خور شید
...
[مشاهده متن کامل]
هم خور به معنی منبع و گودال یا محدوده ی نور است چون شید به معنی نور است. مانند مهشید که به معنی مهتاب و نور ماه است. اما واژه ی سند یا ایسند در زبان اوستایی از ریشه ی ساندا به معنی پسندیده یافتن است و نه به معنی پرستیدن. حرف پ در پسند هم از پت یا پتی به معنی به یا بدو یا بدان است. ترکیب خورسند یعنی کسی که زمین پست را می پسندد و کنایه از قناعت و رضایت است از این رو معنای این واژه با شادمانی و خوشحالی مقداری فاصله دارد و به معنی رضایت است. هم چنین بر خلاف برخی لغتنامه ها به معنی سعادت هم نیست. اما برخی واژه ی ارتیاح را برابر آن به کار برده اند که درست است.

معنی کلمه خورسند ریشه در زرتشت دارد و به خرسند هیچ شباهتی ندارد و به معنی پرستش کنندهخورشید میباشد این قوم از دیرین ترین اقوام ایرانی اند
خورسند :
خور سند
خورشید پرستش کننده
نام خورسند از پرستش کننده خورشید می آید. شهر خورسند ( شهر پرستش کنندگان خورشید ) به عنوان نماد اهورا مزدا

با سلام
لطفا این کلمه را به شکل خورسند هم در نوشتار به کار ببرید تا مردم با آن آشنا شوند.
ما باید برای همه توضیح دهیم که این شکل نوشتاری هم صحیح است.
با تشکر

بپرس