خورستان

لغت نامه دهخدا

خورستان.[ خوَ / خ ُ رِ ] ( اِ ) انبار. مخزن مأکولات. جایی که در آنجا ترتیب غذاها را می دهند. ( ناظم الاطباء ). گنجه برای نهادن اطعمه. ( یادداشت بخط مؤلف ). || شربت خانه. ( ناظم الاطباء ). || جایی که برای خوردن بدانجا گرد آیند. ( یادداشت بخط مؤلف ).

فرهنگ فارسی

انبار مخزن ماکولات

پیشنهاد کاربران

بپرس