خوردی پزی

لغت نامه دهخدا

خوردی پزی. [ خوَرْ / خُرْ پ َ ] ( حامص مرکب ) آشپزی. طباخی. خوراک پزی. || دیزی پزی. خوردی فروشی. ( یادداشت مؤلف ). || ( اِ مرکب ) دکان خوردی پزی.

فرهنگ فارسی

۱ - طباخی آشپزی . ۲ - ( اسم ) دکان آشپزی .

پیشنهاد کاربران

بپرس