خوردی بیمار

لغت نامه دهخدا

خوردی بیمار. [ خوَرْ / خُرْ دی ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خوراک مریض. خوراک بیمار. غذای بیمار. ( یادداشت مؤلف ): مزورة؛ خوردی بیمار. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

خوراک مریض خوراک بیمار

پیشنهاد کاربران

بپرس