خورده کریز. [ خوَرْ / خُرْ دَ / دِ ک ُ ] ( ص مرکب )کریزخورده. چشته خور. ( یادداشت مؤلف ) : همی برآیم باآنکه برنیاید خلق و برنیایم با روزگار خورده کریز.بوالعباس.رجوع به کریزخوردن شود.