خورده کریز

لغت نامه دهخدا

خورده کریز. [ خوَرْ / خُرْ دَ / دِ ک ُ ] ( ص مرکب )کریزخورده. چشته خور. ( یادداشت مؤلف ) :
همی برآیم باآنکه برنیاید خلق
و برنیایم با روزگار خورده کریز.
بوالعباس.
رجوع به کریزخوردن شود.

فرهنگ فارسی

کریز خورده چشته خور

پیشنهاد کاربران

بپرس