خوردنی پز. [ خوَرْ / خُرْ دَ پ َ ] ( نف مرکب ) خوراک پز. طباخ. آشپز. که غذا پزد : بهر شهر که درآمدی برسته طباخان و خوردنی پزان طواف کرد. ( سندبادنامه ص 206 ).