خوردخوان. [ خوَرْدْ / خُرْدْ خوا / خا ] ( اِ مرکب ) مائده. طَبَق طعام.( ناظم الاطباء ). خوان ِ طعام. ( آنندراج ) : که سالار خوان خوردخوان آوردخورشهای خوش در میان آورد.نظامی ( از آنندراج ).|| خوان خرد. خوان محقر و کوچک.