دیکشنری
مترجم
بپرس
خورد سالی
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
خوردسالی. [ خوَرْدْ / خُرْدْ ] ( حامص مرکب ) بچگی. کم سالی. خردسالی. کودکی. ( یادداشت مؤلف ).
فرهنگ فارسی
بچگی کم سالی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها