خورد تر

لغت نامه دهخدا

خوردتر. [ خوَرْدْ / خُرْدْ ت َ ] ( ص تفضیلی ) خردتر. کوچکتر. اصغر. احقر. || جوانتر. از حیث سن کوچکتر. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

خرد تر کوچکتر

گویش مازنی

/Khoord tor/ تبر کوچک

پیشنهاد کاربران

بپرس