خورپرست. [ خوَرْ / خُرْ پ َ رَ ] ( نف مرکب ) پرستنده خورشید. عابدالشمس. ( یادداشت بخط مؤلف ) : فرویاختی سوی خورشید دست سر خویش چون مردم خورپرست.اسدی.|| حربا. خورپا. آفتاب پرست. || گل آفتاب گردان. ( ناظم الاطباء ).