دیکشنری
مترجم
بپرس
خودکش
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
خودکش. [ خوَدْ / خُدْ ک ُ ] ( نف مرکب ) منتحِر. آنکه خود را کشد. ( یادداشت مؤلف ).
مترادف ها
suicide
(اسم)
خودکشی، خودویرانگری، خود کش، انتحار، مبادرت کننده بخود کشی
self-slayer
(اسم)
خود کش
پیشنهاد کاربران
منتحر
suicide, self - slayer
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها