خودکاری


معنی انگلیسی:
automation, automatism

لغت نامه دهخدا

خودکاری. [ خوَدْ / خُدْ ] ( حامص مرکب ) عمل خودکار. رجوع به خودکار شود.

فرهنگستان زبان و ادب

{automaticity} [روان شناسی] نوعی پردازش شناختی که در آن رفتارهای تمرین شده به سرعت و با تلاش اندک یا بدون توجه آگاهانه انجام می شود متـ . فرایند خودکار automatic process
{automatism} [رایانه و فنّاوری اطلاعات] کیفیت خودکار بودن یا به صورت ماشینی عمل کردن

مترادف ها

automation (اسم)
خودکاری، دستگاه تنظیم خودکار

automatization (اسم)
خودکاری، حرکت غیر ارادی، حالت خودکار

پیشنهاد کاربران

خودکاری AUTOMATION :[اصطلاح جامعه شناسی] فرایندهای تولیدی که به وسیله ی ماشین و تنها با حداقل نظارت انسانی تنظیم و کنترل می شود.
منبع https://rasekhoon. net

بپرس