خودسوز. [ خوَدْ / خُدْ ] ( اِ مرکب ) فسفر. ( یادداشت بخط مؤلف ). || ( نف مرکب ) آنچه خودبخود مشتعل است ، البته هیچ اشتعالی بدون مواد اولیه امکان ندارد منتها در روزگاری که خواص اشتعالی ماده ای شناخته نشده بود مردم آن ماده را خودسوز می انگاشتند و آتشکده هایی که بر روی چشمه های نفط قرار داشت و بیشتر در قفقاز بود آتشکده های خودسوز می گفتند. ( یادداشت مؤلف ). خودسوز. [ خوَدْ / خُدْ ] ( اِخ ) نام آتشکده ای بوده به آذربایجان. ( برهان قاطع ). خودیسوز. رجوع به خودیسوز شود.