satrap (اسم)
خود رای، ساتراپ، استاندار قدیم ایران
whip cracker (اسم)
خود رای، خیره سر
pup (اسم)
خود رای، توله سگ، بچه سگ ماهی
peremptory (صفت)
قطعی، خود رای، امرانه، بی چون و چرا، شتاب امیز
overweening (صفت)
خود رای، مغرور، خود سر، بسیار مغرور
self-assertive (صفت)
خود رای، خود سر، خود پسند، خود بیانگر
self-opinionated (صفت)
خود رای، خود سر، خودستا، سر سخت، خود پسند
self-assured (صفت)
خود رای، خود سر، خیره سر، مطمئن بنفس خود
self-confident (صفت)
خود رای، خود سر، خیره سر، مطمئن به خود
absolute (صفت)
مطلق، کامل، قطعی، خالص، مستقل، استبدادی، غیر مشروط، ازاد از قیود فکری، خود رای
opinionated (صفت)
خود رای، خود سر، لجوج، مستبد
overconfident (صفت)
خود رای، خود سر
wayward (صفت)
خود رای، خود سر، خیره سر، متمرد
presumptuous (صفت)
خود رای، جسور، مغرور، گستاخ، خود بین، از خود راضی، خود سر
headstrong (صفت)
خود رای، خود سر، سر سخت، لجباز
obstinate (صفت)
خود رای، یک دنده، ستیز گر، معاند، خیره سر، کله شق، سر سخت، لجوج
arrogant (صفت)
خود رای، متکبر، مغرور، گستاخ، سرکش، پرنخوت، گردن فراز، پر افاده، برتن، پر از باد غرور، عظیم، غراب، غره، خود بین
assuming (صفت)
خود رای، متکبر، خود بین، از خود راضی، خود سر
presuming (صفت)
خود رای، جسور، از خود راضی، خود سر، پر رو
willful (صفت)
خود رای، خود سر، خیره سر
froward (صفت)
خود رای، سرکش، خود سر، یاغی، سر سخت