خودتنها انگاری (solipsism)
(یا: خودمداری) اعتقاد به این که فقط فرد و تجاربش وجود دارند. جلوۀ چنین باوری در فلسفۀ مکتب ایدئالیسم ذهنی است که شناخت را صرفاً مبتنی بر تجارب درونی و شخصی می داند و بنابراین در پاسخ به این پرسش که چگونه این شناخت ها بر چیزی فراتر از آگاهی ما دلالت می کنند، به زحمت می افتد. خودتنهاانگاری، گاه حتی تا نفی تجارب گذشتۀ خودِ شخص نیز پیش می رود. دکارت در انتهای دومین تأمل از تأملات مابعد الطبیعی پس از شک در همه چیز، موجود اندیشنده را نخستین و یگانه امر یقینی می داند. برکلی، فیشتهو طرفداران مکتب حلولی نمونه های این گرایش اند.
(یا: خودمداری) اعتقاد به این که فقط فرد و تجاربش وجود دارند. جلوۀ چنین باوری در فلسفۀ مکتب ایدئالیسم ذهنی است که شناخت را صرفاً مبتنی بر تجارب درونی و شخصی می داند و بنابراین در پاسخ به این پرسش که چگونه این شناخت ها بر چیزی فراتر از آگاهی ما دلالت می کنند، به زحمت می افتد. خودتنهاانگاری، گاه حتی تا نفی تجارب گذشتۀ خودِ شخص نیز پیش می رود. دکارت در انتهای دومین تأمل از تأملات مابعد الطبیعی پس از شک در همه چیز، موجود اندیشنده را نخستین و یگانه امر یقینی می داند. برکلی، فیشتهو طرفداران مکتب حلولی نمونه های این گرایش اند.
wikijoo: خودتنها_انگاری