خودسوار. [ خوَدْ / خُدْ س َ ] ( ص مرکب ) خودسر. مستبدبالرأی. ( از آنندراج ) : بر صف هندوی آهم چون زندترک گردون خودسواری بیش نیست.طالب آملی ( از آنندراج ).