خود را به مخاطره انداختن

مترادف ها

adventure (فعل)
در معرض مخاطره گذاشتن، دستخوش حوادث کردن، با تهور مبادرت کردن، دل به دریا زدن، خود را به مخاطره انداختن

پیشنهاد کاربران

land somebody in trouble/hospital/court etc
to cause someone to have serious problems or be in a difficult situation

بپرس