بزرگ خویشتنی . [ ب ُ زُ خوی / خی ت َ ] ( حامص مرکب ) تکبر کردن . خود را بزرگ دیدن : اگر کلب غضب را طاعت داری در تو تهور و ناپاکی . . . و بزرگ خویشتنی . . . پدید آید. ( کیمیای سعادت ) .
باور نادرست مبنی بر مهم و خاص بودن، و یا ادعای داشتن توانایی های خارق العاده. بر خلاف افراد عادی این افراد با استدلال و شواهد مبرهن نیز دست از اعتقاد هذیانی شان برنمی دارند؛ معادل واژه "grandiosity" در
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
روانپزشکی، که پیش از این به "بزرگ منشی" ترجمه شده بود، اما بزرگ منشی در ادبیات فارسی عمدتاً بار معنایی مثبتی دارد و مفهوم "grandiosity" را که نشانه ای از اختلالات روانی است به درستی نمی رساند.