خود باف

لغت نامه دهخدا

خودباف. [ خوَدْ / خُدْ ] || ( نف مرکب ) کنایه از کسی که جعل داستان کند. ( ن مف مرکب ) آنچه بدون ماشین بافته شده. || نعت است برای داستانی موهوم که بر اثر جعل کسی بوجود آمده.

فرهنگ فارسی

آنچه بدون ماشین بافته شده یا کنایه از کسی که جعل داستان کند .

پیشنهاد کاربران

بپرس