اصطلاحی برای کسیِ که حرف گوش کن نیست و سرخودِ و حالا که سرش به سنگ خورده، ما برای تلنگر و تحقیر از آن استفاده می کنیم تا عمل خودخواهانه خود را به یاد بیاورد و آدم بشود! -
مثل ضرب المثل: هر کی خربزه میخوره پای لرزشم میشینه!
... [مشاهده متن کامل]
معنی: چزیدی ( چزاندن! ) ، چاییدی، خُنَک شدی، سَبُک شدی، دندت نرم شد! - خراب، هلاک و داغون شدی -
دماغ سوخته شدی، ضایع و تابلو شدی، کِنِف شدی!
مثال داستانی: - من:علی اون کتابم رو بیار
- علی: نمیارم!
- بعد چند لحظه: شَپَلَق ( نام آوا ) ، علی پخش زمین شد ( اُفتاد )
- من: خوبت شد!>>> یعنی چوب خدا رو خوردی ، دماغ سوخته شدی!
ولی در ادبیات: زیبا و نازنینی، عالی و بهترینی، معرکه ای، خَفَنی، تکی، آسی! - شانس آوردی، برگ برنده داشتی
مثالی از شعر حافظ: رحم آر بر دل من کز مهر روی خوبت/شد شخص ناتوانم باریک چون هلالی
بر دل من رحم کن عزیزم زیرا به سبب مهرورزی بر چهره ی معرکه تو، جسم رنجور من مانند ماه شب اول، لاغر و خمیده و هلالی شده است ( حُسن تعلیل زیبایی است )
مثل ضرب المثل: هر کی خربزه میخوره پای لرزشم میشینه!
... [مشاهده متن کامل]
معنی: چزیدی ( چزاندن! ) ، چاییدی، خُنَک شدی، سَبُک شدی، دندت نرم شد! - خراب، هلاک و داغون شدی -
دماغ سوخته شدی، ضایع و تابلو شدی، کِنِف شدی!
مثال داستانی: - من:علی اون کتابم رو بیار
- علی: نمیارم!
- بعد چند لحظه: شَپَلَق ( نام آوا ) ، علی پخش زمین شد ( اُفتاد )
- من: خوبت شد!>>> یعنی چوب خدا رو خوردی ، دماغ سوخته شدی!
ولی در ادبیات: زیبا و نازنینی، عالی و بهترینی، معرکه ای، خَفَنی، تکی، آسی! - شانس آوردی، برگ برنده داشتی
مثالی از شعر حافظ: رحم آر بر دل من کز مهر روی خوبت/شد شخص ناتوانم باریک چون هلالی
بر دل من رحم کن عزیزم زیرا به سبب مهرورزی بر چهره ی معرکه تو، جسم رنجور من مانند ماه شب اول، لاغر و خمیده و هلالی شده است ( حُسن تعلیل زیبایی است )