خوب کار


معنی انگلیسی:
tame

لغت نامه دهخدا

خوب کار. ( ص مرکب ) نکوکار. نیک کردار. نکورفتار :
همیشه تا نبود خوب کار چون بدکار
چنان کجا نبود نیکخواه چون بدخواه...
فرخی.
آن خدای خوب کار بردبار
هدیه ها را می دهد در انتظار.
مولوی.
خوب کاران او چو کشت کنند
گاو در خرمن بهشت کنند.
اوحدی.

فرهنگ فارسی

نکو کار نیک کردار

پیشنهاد کاربران

بپرس