decent1 ) a good, decent sortیک فرد خوب و شریف
2 ) his english is relatively decentانگلیسی او نسبتا خوب است
3 ) The work is boring, but the pay is decentکار خسته کننده است، اما پول خوب است
... [مشاهده متن کامل]
4 ) decent wages
مزد کافی ( مناسب/خوب )
5 ) The principal said her skirt was not of a decent length for school
مدیر گفت که دامنش مناسب مدرسه ( آمدن ) نیست
6 ) That's a decent price for a used car
این قیمت مناسبی/خوبی برای یک ماشین دست دوم است
7 ) You have to look decent at the funeral, so don't wear those skimpy jeans
[ترجمه ترگمان] تو باید توی مراسم تدفین خوب به نظر بیای پس اون شلوار skimpy رو بپوش