خوب و بد کردن

لغت نامه دهخدا

خوب و بد کردن. [ ب ُ ب َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) گزیدن. به گزینی کردن. انتخاب کردن. اختیار. اجتباء. گزیدن خوبها و رد کردن بدها. غث و سمین کردن. جید را از ردی جدا کردن. ( یادداشت بخط مؤلف ).

فرهنگ فارسی

گزیدن به گزینی کردن

پیشنهاد کاربران

بپرس