خوب فرجام. [ ف َ ] ( ص مرکب ) خوش انتهاء. عاقبت بخیر. خوش عاقبت : برش تنگدستی دو حرفی نوشت که ای خوب فرجام نیکوسرشت.سعدی ( بوستان ).یکی را زشت خویی داد دشنام تحمل کرد و گفت ای خوب فرجام.سعدی ( گلستان ).