خوب شدنی

/xubSodani/

لغت نامه دهخدا

خوب شدنی. [ ش ُ دَ ]( ص لیاقت ) قابل معالجه. شفایافتنی. قابل علاج. علاج پذیر. علاج پذیرفتنی. درمان پذیر. || چاره پذیر.

فرهنگ فارسی

قابل معالجه شفا یافتنی

پیشنهاد کاربران

بپرس