مجمزی دررسید با نامه... بگتگین آنرا... بر بالا فرستاد امیر... چون نامه بخواند سجده کرد. ( تاریخ بیهقی ). هر کسی که این مقایسه بخواند بچشم خرد و عبرت باید اندر این نگریست. ( تاریخ بیهقی ). رقعه بنمودم... چون بخواند مرا پیش تخت روان خواندند. ( تاریخ بیهقی ). قتلغ گشادنامه را بخواند و به امیر مسعود داد و گفت چه باید کرد. ( تاریخ بیهقی ). با دفتر اشعار بر خواجه شدم دی من شعر همی خواندم و او ریش همی لاند.
طیان.
نشستم با جوانمردان اوباش بشستم هرچه خواندم از ادیبان.
سعدی.
چنین خواندم که در دریای اعظم بگردابی درافتادند با هم.
سعدی ( گلستان ).
هرکه علم خواند و عمل نکند بدان ماند که گاو راند و تخم نیفشاند. ( گلستان ). ای برتر از خیال و قیاس و گمان و وهم وز هرچه گفته اند و شنیدیم و خوانده ایم.
سعدی ( گلستان ).
فروخواندن ؛ خواندن. قرائت کردن : لوح ازل و ابد فروخوان بنگر که تو زین و آن چه باشی.
خاقانی.
خاقانیا فروخوان اسرار آفرینش از نقش هر جمادی کو را روا نبینی.
خاقانی.
- ننوشته خواندن ؛ ناگفته دانستن. || بر زبان آوردن. ( ناظم الاطباء ). گفتن. بیان کردن. ( یادداشت بخط مؤلف ) : گفت هجده هفده نی نی شانزده ای برادر خوانده یا که پانزده.
مولوی.
بازرگانان گریه و زاری کردن گرفتند و فریاد بیفایده خواندن.( گلستان ). حکیمی را پرسیدند چندین درخت نامور که خدای عز و جل آفریده است و برومند هیچ یک را آزاد نامیدن نخوانده اند مگر سرو را. ( گلستان ).بیشتر بخوانید ...
فرهنگ فارسی
(مصدر ) ( خواند خواند خواهد خواند بخوان خواننده خوانا خوانده ) ۱ - قرائت کردن مطالعه کردن ( نوشته کتاب روز نامه و مجله ) . ۲ - آواز خواندن سرود گفتن . ۳ - دعوت کردن بمهمانی خواستن کسی را . ۴ - احضار کردن فرا خواندن .
فرهنگ معین
(خا دَ ) [ په . ] (مص م . ) ۱ - قرائت کردن . ۲ - آواز خواندن . ۳ - دعوت کردن . ۴ - آموختن ، یاد گرفتن . ۵ - فهمیدن ، تشخیص دادن .
فرهنگ عمید
۱. قرائت کردن، مطالعه کردن. ۲. دعوت کردن به مهمانی. ۳. (مصدر لازم ) آواز خواندن. ۴. تحصیل کردن، درس خواندن. ۵. کسی را صدا زدن. ۶. احضار کردن. ۷. فرا گرفتن، آموختن. ۸. (مصدر لازم ) مطابق و هماهنگ بودن: این امضا با امضای او نمی خواند. ۹. [مجاز] دریافتن: از چشم هایش خواندم که غم بزرگی در دل دارد.
دانشنامه عمومی
خواندَن، فرایند شناختی از رمزگشایی نمادهایی نوشتاری فکر یا گفتار در استنتاج معانی از متن است. ( همان طور که در خواندن یک کتاب یا خواندن موسیقی ) حصول توانایی در این زمینه مستلزم کسب مهارت های زیر است: • بازشناسی حروف، کلمه ها و جمله های زبان در یک نوشته. • درک معنای عناصر مذکور و کشف روابط معنایی موجود میان آن ها که در نهایت به درک پیام جمله و متن منجر می شود. خواندن مهارتی است که به وسیلهٔ آن می توان از مطالب نوشتنی کسب اطلاع کرد. به شکل کامل ترمی توان گفت؛ خواندن فرایند فعالی است که خواننده، از طریق آن به پیامی که درون نوشته موجود است پی می برد و خواننده مرتباً بر اساس آنچه قبلاً یادگرفته در پی کشف چیزهای تازه است. سوادِ خواندن یکی از مهم ترین تواناییهایی است که فراگیران در طول یادگیری های خود در سال های اولیهٔ دبستان کشف می کنند و در رشد هر کودک نقش حیاتی دارد. این توانایی اساس یادگیری را در موضوعات دیگر نیز فراهم می سازد. همچنین این توانایی می تواند برای خلاقیت و رشد فردی و اجتماعی به کار رود. خواندن از جمله وسایل مهم فهمیدن در دنیای کنونی است. فرد می تواند نتیجه تحقیقات و مطالعات دیگران را که مدت ها به درازا کشیده است از طریق خواندن در مدت کوتاهی فرا بگیرد. خوب خواندن از عوامل مهم پیشرفت و سرگرمی و لذت بردن و رفع خستگی می باشد. هدف اصلی نوشتن، ارسال پیام؛ و هدف اصلی خواندن، دریافت آن پیام است. [ ۱] حوزه ای پژوهشی به نام مطالعات خوانایی به بررسی احتمال موفقیت خواننده در خواندن و درک نوشته ها می پردازد و موضوع خوانایی را از ابعاد مختلف بررسی می کند. [ ۲]
خواندن (نقاشی فانتن لاتور). خواندن ( به فرانسوی: La Lecture ) ، ( به انگلیسی: The Reading ) یک نقاشی اثر نقاش فرانسویآنری فانتن لاتور در سال ۱۸۷۷ است. [ ۱] این اثر در سال ۱۹۰۱ توسط موزه هنرهای زیبای لیون در شهر لیون، جایی که هم اکنون در آن نگهداری می شود، بدست آمد. این نقاشی دو زن را نشان می دهد که در یک اتاق نشسته اند. زن سمت راست در حال خواندن کتاب است و روی میز پوشانده شده با سفره نقش دار تزئینی و گلدان با تعدادی گل تکیه داده است. به نظر می رسد زن دیگر در سمت چپ به خواندن گوش نمی دهد، زیرا ظاهراً پریشان است. رنگ دیوار پس زمینه که بخش زیادی از نقاشی را در خود جای داده است و هم رنگ لباس های سیاه هر دو خانم بسیار تند و تیز است.
خواندن، رجز خوانی کردن، دکلمه کردن، با حرارت علیه کسی صحبت کردن
orate(فعل)
خواندن، سخنرانی کردن، نطق کردن
فارسی به عربی
اخطب , ادع , اقرا , رتل , قراءة , نوبة
پیشنهاد کاربران
چرا شنیدن تو ترکی استانبولی میشه دویمک اما در آذربایجانی میشه ایشمک دلیلش اینه در آذربایجانی از پارسی وارد شده
ادعاهای غلط و نادرست درباره زبان فارسی و ترکی است که متأسفانه در فضای مجازی و گاهی در جمع های غیرعلمی رواج دارد. در ادامه، با استناد به منابع معتبر زبان شناسی، تاریخ زبان، و اسناد علمی، به این ادعاها پاسخ می دهم. ... [مشاهده متن کامل]
- - - 1. �تمام فعل های فارسی از ترکی وارد شده اند و صرف فعل ها در فارسی از ترکی است� پاسخ: کاملاً اشتباه است. زبان فارسی از خانواده زبان های هند و اروپایی است و فعل ها و ساختار دستوری آن بر اساس ریشه های این خانواده شکل گرفته اند. فعل های فارسی با ریشه های فارسی باستان، اوستایی، و حتی سنسکریت قابل ردیابی هستند. مثلاً فعل �خواندن� در فارسی ریشه ای اوستایی و فارسی باستان دارد ( فعل xvan - در اوستایی به معنی �خواندن� ) . فعل �رفتن� هم از ریشه هند و اروپایی *per - /*par - به معنی �رفتن� می آید. صرف افعال در فارسی با ساختارهای خاص زبان هند و اروپایی تطابق دارد و قواعد صرف فعل در ترکی که از خانواده زبان های آلتا ( ترکیک ) است، متفاوت است. منبع ها: Windfuhr, Gernot. The Iranian Languages. Routledge, 2009. Lazard, Gilbert. Grammaire du Persan Contemporain. 1992. Johanson, Lars. Turkic. In: The Indo - European Language Family: A Phylogenetic Perspective. 2020. - - - 2. �حروف اول فعل ها در فارسی می افتند و فعل های �اخوندی� از �خوندی� و �استاندی� از �ستاندی� آمده اند� پاسخ: نادرست است. این مثال ها اشتباه فهم شده اند و به اشتباه ریشه ها را به ترکی نسبت داده اند. فعل �خواندن� ریشه فارسی دارد و حذف حرف اول در فعل های فارسی وجود ندارد. مثلاً فعل �خوردن� نیز حرف اولش حذف نشده است. کلمات �اخوندی�، �استاندی� نیز ساختار و ریشه متفاوت دارند و �اخوندی� ربطی به فعل �خوندن� دارد. �استاندن� نیز اصلاً فعل فارسی هست و چنین فعلی وجود دارد. - - - 3. �زبان فارسی ریشه در زبان ترکی دارد و همه فعل ها، ضمایر، اسم ها، رنگ ها و گرامر فارسی از ترکی است� پاسخ: کاملاً نادرست است. زبان فارسی یک زبان هند و اروپایی است و ترکی یک زبان آلتا است که دو خانواده کاملاً متفاوت زبان شناسی اند. این دو زبان از نظر واژگان، دستور و تلفظ تفاوت های بسیار دارند. زبان فارسی در طول تاریخ با زبان های دیگر از جمله ترکی، عربی، وام واژه گرفته، اما اساساً ریشه و ساختار آن متفاوت است. مثلاً: ساختار جمله فارسی SOV ( فاعل - مفعول - فعل ) است، مانند زبان های هند و اروپایی مشابه. ساختار جمله ترکی SOV است، اما قواعد صرف فعل، ضمایر و پسوندها کاملاً متفاوت است. - - - 4. �ادعای جعل منشا زبان فارسی به دستور غرب و همکاری ایرانشهری ها� پاسخ: نظریه توطئه است و فاقد پایه علمی. تحقیقات زبان شناسی بر اساس روش های علمی، مقایسه ای و تاریخی انجام شده اند و نه به سفارش یا دستورات سیاسی. ریشه های زبان فارسی بر اساس هزاران سال پژوهش و اسناد مکتوب ( مثل کتیبه ها، متون اوستایی و فارسی باستان، متون پهلوی و. . . ) مشخص شده اند. - - - 5. �تمام فعل های فارسی از ترکی هستند و مثال �از ما استندی� به جای �از ما ستاندی�� پاسخ: این جمله نادرست است. کلمه �ستاندن� ریشه فارسی دارد و فعل �از ما ستاندی� صحیح است. لفظ �استندی� در فارسی وجود دارد و مثال مطرح شده در حقیقت بازی با تلفظ ها و لهجه هاست، نه شاهد بر ریشه ترکی فعل ها. - - - 6. �کلمه خواننده ریشه ترکی دارد چون پسوند ده فاعل ساز دارد� پاسخ: غلط است. پسوند � - نده� در زبان فارسی پسوند فاعل ساز است و از ساختار زبان های هند و اروپایی نشأت گرفته است. مثلاً: خواندن → خواننده ساختن → سازنده دیدن → بیننده هیچ ربطی به زبان ترکی ندارد. - - - 7. �در هیچ زبانی �آوازخوان� خواننده موسیقی نیست و �خواننده� فقط کسی است که متن می خواند� پاسخ: نادرست است. در زبان فارسی �خواننده� هم به کسی گفته می شود که آواز می خواند و هم به کسی که متن می خواند ( مثلاً خواننده کتاب ) . در زبان ترکی نیز کلمات مختلف برای �خواننده� وجود دارد و تعاریف متفاوتی دارد. - - - منابع کلی و معتبر برای مطالعه بیشتر و بررسی علمی: The Cambridge History of Iran, Volume 3 ( Language and Literature sections ) Windfuhr, Gernot. The Iranian Languages, Routledge, 2009 Johanson, Lars & Csat�, �va �. The Turkic Languages, Routledge, 1998 Skj�rv�, Prods Oktor. Introduction to Old Persian, Harvard University Thackston, Wheeler M. An Introduction to Persian, Ibex Publishers Encyclopaedia Iranica ( مقاله های مرتبط با زبان فارسی و ترکی ) - - - جمع بندی زبان فارسی یک زبان هند و اروپایی است و نه ترکی. فعل ها و ساختار دستوری فارسی ریشه در فارسی باستان و اوستایی دارد. ادعاهای منسوب به جعل منشا فارسی یا ریشه ترکی فعل ها فاقد پشتوانه علمی است. تفاوت ها و شباهت های محدود بین دو زبان مربوط به وام واژه ها و تعاملات فرهنگی - زبانی است، نه ریشه و ساختار زبان. - - -
رضا جان در هیچ زبانی به اوازخوان خواننده نمیگن، خواننده کسی هست که متنی رو میخاند لذا استنباط شما مبنی بر اینکه چرا در ترکی نمیگن خواننده چون این کلمه برای اواز خوان نیست، خیلی از کلمات همچنین همینجور ... [مشاهده متن کامل]
درست شدند مثلا سازنده در ترکی یعنی کسی که سازش در دستش است و ما کاری به ساختنش نداریم مثلا میگیم سازنده علی، سازنده حسین موقع معرفی افراد و همین کلمه به صورت سازنده به معنی اهنگساز وارد شده در حالی که منظور معرفی هست نه چیز دیگری
از نکات جالب در خصوص فعلها در فارسی اینست که برای بعضی از فعلها هم حالت متعدی و هم لازم وجود دارد ولی برای برخی فقط یک حالت وجود دارد مثلا اخودی و اخوندی که فقط خواندن وجود دارد ولی در خصوص فعل ایستمک هم استدی و هم استندی وجود دارد، البته من اعتقاد ندارم که اینها وام واژه هستند بلکه این زبان گویشی از ترکی هست که بر اساس گذشت زمان تغیرات مسیر خودش رو طی کرده و به اینجا رسیده ... [مشاهده متن کامل]
در جواب اقای مدیاتک وقتی ما میگیوییم ترکی منظور زبان ترکی هست نه ترکی ترکیه، در ترکی ییر یعنی شعر و اواز و ییرچی یعنی خواننده از نوع خواننده موسیقی، در فارسی کلمه خواننده عام هست معلوم نیست کتاب میخونه یا موسیقی، در ترکی ترکیه شارکیجی فقط خواننده یک نوع موسیقی هست مثل پاپ، yır�ı ... [مشاهده متن کامل]
شما همون کلمه خواننده رو نگاه کنی پسوند ده فاعل ساز رو در انتها میبینی، که اونم د هست نه ده و ه تلفظ نمیشه و فقط برای نشان دادن فتحه هست، اخویانده یعنی خواننده. ریشه این کلمه اخو هست یعنی بخوان. من نمیدونم شما چجوری اینهمه کلمه ترکی رو انکار میکنید غیر قابل باوره، یعنی هرچی میگیم ترکی هست
همه فعلهای فارسی به یک شکل از ترکی وارد شدن و دلیلشم تغیرات خط در الف بدون کلاه بوده که الف بخونند یا فتحه. همه با افتادن حرف اول. اخوندی ترکی شده خوندی استاندی ترکی شده ستاندی اشنیدی شده شنیدی ... [مشاهده متن کامل]
در خصوص حرف دوستمون در مورد ویکی پدیا، عزیزم ویکی پدیا دست کشورها نیست این سایت اسمش غیر انتفاعی هست ولی کاملا از طرف غرب اداره میشه و ترکیه چندین بار بعضی از صفحات رو بخاطر انتشار مطالب خلاف واقع فیلتر کرد به دادگاه حقوق بشر شکایت کردند، لذا ویکی پدیا حرف ترکیه نیست، در ایران ویکی پدیا دست ایرانشهری هاست، بحث جعل منشا زبان فارسی با ریاست غرب و همکاری ایرانشهری ها جلو میره و اولین بار دو تا زبانشناس فرانسوی فهمیدن همه زبانها از ترکی مشتق شده اند ولی اعلان این مساله با اعتراض روسیه مواجه شد و تصمیم گرفتند این مسله رو افشا نکنند، بخاطر همین مساله غربی ها در خصوص فارسی کلی کتاب نوشتن چون جایی که میتونست لو بره این زبان بود، اینو برای کسانی که دنبال حقیقت هستند میگم. شما زبان فارسی رو اگر فقط دانش زبانشناسی داشته باشین بدون دانستن معنی حتی یک کلمن از روی گرامر میتونی بفهمی از ترکی درست شده مساله زبانها اینقدر ساده هست منتهی بحث سیاست نمیزاره در ایران هم خیلی ها میدونند اینو ، و مدام با ساخت داستانهای جعلی روپوشانی میکنند، برادر من تمام فعلهای فارسی با ترکی یکی هست . با یک قاعده جذب شده اند ابن دیگه بازسازی و داستان نداره اصلا این کلمات در هند اروپایی وجود نداره، زبان فارسی همان زبان ترکی جغتایی هست که بمرور زمان بخاطر ضعف خط و نگارش به اینجا رسیده حتی یکی دیگه از دلایلش استفاده دربار با ملیتهای مختلف هست. یکی دوتا نیست که تمام فعلها، ضمایر، اسمها، رنگها، حیوانات، گرامر همه ترکیه واقعا من تا الان چطور جلوی چشم دنیا مخفی کردن موندم یکی از دلایل اینم عدم چاپ مقاله خلاف دیدگاه خودشون هست. همون جمله ترکی ازما استندی در فارسی شده از ما ستاندی، میزان رابطه و تغیرات در این حد هست، در اصفهان به هرکس ابن جمله رو بگی میفهمه، لذا این جمله به نحو زیبایی میزان تغیرات رو نشون میده
منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی لینک کتاب فرهنگ واژه های اوستا قرار می می دهم چون واژه درش دوستان می تواند بررسی کنید و ببینید زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود. ... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴ • تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴ • حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است ) • فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵ • غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶ • فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود. ... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴ • تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴ • حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است ) • فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵ • غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶ • فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹ در جواب به کسانی که فقط خودش رو گول می زنند و حرف های بدون سند و مدرک می زدند با این حرف خودتان خار و بی ارزش می کنید بس کنید هر کسی به من و خانواده من توهین حرمزاده بی ناموس بی رگ و ریشه سیم کش و جاکش و خودش و جد آبادش هست اگر توهین کند جواب شما ها 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 ▪️انسان کور را می توان درمان کرد اما نادان متعصب را هرگز. . . ! تعصب کور کورانه انسان بینا را کودن می کند. تعصب یک امر اشتباه است، حال فرقی نمی کند که این تعصب نسبت به دین، مذهب، نژاد، قوم، رنگ و حتی فردی باشد. تعصب، تعصب نام دارد. انسان متعصب برای مخفی کردن ضعف اجتماعی خود همواره در حال فرافکنی، تهمت، افترا، دروغ پردازی و جعل سازی نسبت به منتقدان خویش است. غافل از اینکه برجسته ترین راه شناخت یک انسان بزرگ، اعتراف شجاعانه او به اشتباهات گذشته ی خویش است. از تعصب بپرهیزیم؛ تعصب، بیجا و بجا ندارد. تعصب، تعصب است. هر کس به وسعت تفکرش آزاد است. . . ! ✍کریستوفر هیچنز
منبع. عکس فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
در ضمن دگرگونی آوایی چیزیه که تو همه زبان های دنیا رخ میده شاید اگه به تلفظ این ها در ترکی اولیه و فارسی اولیه بنگریم ببینیم هیچ شباهتی ندارن ولی صداها در گذر زمان تغییر کردن مثلا تبدیل صدای ه به خ و برعکس در هم ترکی هم فارسی زیاد دیده میشه ( برای درک چگونگی این تبدیل به صداهایی که بین دو حرفه دقت کنید مثلا ح عربی بین خ و ه یا صدای ث بین د و ت هست ) ... [مشاهده متن کامل]
شاید یه شباهت نسبتا تصادفی باشه اصلا به هرحال ۹۹درصد ریشه یابی هایی که مردم تو این سایت مینویسن مبنای واقعا علمی نداره و نگرش کاملا سطحی هست درحالی که تو زبان شناسی باید با کلی قاعده و قانون آوایی و تلفظ ها در گذشته و یا زبان های خویشاوند رو بدونیم تا به ریشه واقعی برسیم
در ضمن اینم درد دل منه چرا همه حتی استاد دانشگاه های خود ترکیه پذیرفتن که سومری ترکی نیست ولی پانترک ایرانی نمیخواد بپذیره؟ واقعا چرا!؟ حتی ویکی پدیای ترکی استانبولی هم نوشته ارتباط با دیگر زبان ها ثابت نشده برای سومری ... [مشاهده متن کامل]
بعدشم لامصبا مگه خودتون کم دارید که مثل عقده ای ها میاید میدزدید؟ از ایران و یونان و ارمنستان مخصوصا شاعر ترک کم نداریم مثل علیشیر نوایی یا استاد شهریار یا موارد دیگه که الان حضور ذهن ندارم همشو ول کردن اومدن مولوی و ۹۵درصد فارسی سرا ( بقیش هم عربیه نه ترکی ) و نظامی ۱۰۰درصد فارسی سرا رو از ما بدزدن سلسله شاهی ترکم که بنازم کم نداریم بعد میخوان مادها و اشکانیان رو بدزدن! هرچی بیشتر این مزخرفات رو میبافید ریخت خودتون رو خراب تر می کنید حالا هرطور دوست دارید چکارتون کنیم
کلمه خواندن ازریشه اوخ به معنی تیر گرفته شده وکلمات اوخی یعنی بخوان اوخودی یعنی خواند اوخوندی یعنی خوانده شد وآخوند یعنی کسیکه خواندن بلد هست ومیرسدبه خواندن وخوانش خواننده میخواندوغیره یکی ازکلمات اصیل تورکی هست بایدلطف کرده درفرهنگ لغات تجدیدنظرکامل شود
در پاسخ به بهنام رضایی: 1 - خواندن فارسی بوده و در زبان پهلوی نیز وجود داشته پیش از آنکه ترکهای کوچ نشین وارد سرزمین ایران شوند . 2 - در ترکی �اوکی� داریم که پیشترین مدرکش در کتاب مقدمه الادب نوشته ابوالقاسم محمود بن عمر بن محمد خوارزمی زمخشرى آمده که به احتمال بسیار زیاد از فارسی گرفته شده است . ... [مشاهده متن کامل]
3 - زبان سومری هیچ ارتباطی با زبان مغولی و ترکی ندارد . 4 - سنگ نوشته بیستون ( بغستان ) مربوط به 520 سال پیش از میلاد است که نشانگر پیشینه زبان فارسی بوده در حالیکه سنگ نوشته مغولی اورخون مربوط به سال 735 میلادی است . 5 - خوندی که شما اشاره نموده اید حال پرسشی دارد که آیا خوانده ای؟ در حالیکه اوخوندی یعنی خوانده شده . 6 - حرفهای شما مانند مستاجری است که ادعای مالکیت خانه را دارد .
آقا رضا در ترکی کلمه اخوماک مصدر فعل خواندن هست چیزی که شما میگی خواننده شارکیجی اینجا منظور از خواننده آواز خوان هست نه شخصی که مطالعه میکنه و خواننده میشه اوخویان
کلمه خواندن ترکی هست. در زبان سومری به چیزی که ما میخ یا خط میخی میگیم آوخ یا اوک می گویند که همان تیر هست. یعنی چیزی که از دید ما میخ بوده از نظر آنها تیر هست. که در اینجا منظور تیر تیروکمان هست. لذا ... [مشاهده متن کامل]
فعل اخوماک ترکی اینگونه بوجود آمده است. در فارسی عامیانه میگیم خوندی در ترکی میگیم اوخوندی که مشخص هست الف اول کلمه مثل اشتر به شتر. استاندن به ستاندن حذف شده هست و مشخص میشه که کلمه خوندن همان اخوماک ترکی هست. عینا همین قضیه رو برای فعل ستادن داریم. استدی در فارسی یعنی گرفتی و استدی ترکی از ریشه استمک یعنی گرفتن که این کلمه هم از ترکی مشتق شده و الف اول کلمه بعدها حذف شده است.
خواندن واژه فارسی است و از واژه �خوانتن� در زبان فارسی میانه گرفته شده است . در پاسخ به جناب سالار باید بگویم : 1 - چرا در ترکی واژه برابر با خواننده وجود ندارد و از واژه شارکیجی ( عربی ) استفاده می کنند. ... [مشاهده متن کامل]
2 - اوخون در ترکی به معنای پول می باشد . 3 - برای خواندن باید ابتدا بتوان نوشت و چون ترکهای بادیه نشین دانش نوشتن نداشتند چه چیز را می خواستند بخوانند پس مشخص است که این واژه را از فارسی گرفته اند.
تامغای اوخ اوخوماق اوخوندی خواند . چند هزار سال تاریخ در چهار کلمه . همچنین زبان پیدجین و سروییل دری
واژه خواندن معادل ابجد 711 تعداد حروف 6 تلفظ xāndan ترکیب ( مصدر متعدی ) [پهلوی: xvāntan] مختصات ( خا دَ ) [ په . ] ( مص م . ) منبع فرهنگ فارسی عمید
اون یک لوضی است به انگلیسی چی خونده می شود
نامیدن ، نام دادن
خواندن : خطاب کردن ، ندا کردن ، دانستن هستی و نیست مثل و مانندت عاقلان جز چنین نخوانند هفت پیکر نظامی، تص دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷، ص۳۷۶. خواندن: در پهلوی خونتن xwantan . و خواننده خوننتگ xwanantag بوده است. ( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 215 . )
این مصدر در معنی" آواز خواندن" با مصدر لاتین canere ( با ریشه can و پسوند مصدرساز ere ) که به معنی to sing می باشد، یکسان است ( خوان و can ) : Can ) ere = ( Khan ) dan ) ریشه این فعل در کلمات انگلیسی همچون accent و charm به کار رفته است: ... [مشاهده متن کامل]
Ac cen t Cha ( n ) r m وجه تسمه charm ( جذبه ) با خواندن ( آواز ) در این است که در گذشته آوازخواندن با کسانی شروع شده که ظاهری جذاب و مسحور کننده داشته اند. مرجع: یوتیوب، کانال Originally Same