خواض

لغت نامه دهخدا

خواض. [ خ َوْ وا ] ( ع ص ) غوطه خورنده. || ملاقات کننده. || آنچه در خاطر بازآید. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ).

پیشنهاد کاربران

خوض کردن
غوض کردن
غوطه خوردن
فرورفتن
بخل نادیدن بود اعواض را
شاد دارد دید در خواض را
✏ �مولانا�

بپرس