خواستار بودن


معنی انگلیسی:
claim, favor, subscribe

مترادف ها

wish (فعل)
خواستن، ارزو داشتن، ارزو کردن، میل داشتن، خواستار بودن

will (فعل)
خواستن، خواستار بودن، میل کردن، وصیت کردن، اراده کردن، فعل کمکی'خواهم'

solicit (فعل)
تقاضا کردن، درخواست کردن، خواستن، بیرون کشیدن، جلب کردن، التماس کردن، تشجیع کردن، خواستار بودن، وسوسه کردن

پیشنهاد کاربران

بپرس