خوارق


مترادف خوارق: امورشگفت انگیز، کارهای شگفت آمیز، امور نامعمول، عجایب، کرامات، معجزات

لغت نامه دهخدا

خوارق. [ خ َ رِ ] ( ع اِ ) ج ِ خارق و خارقة. ( یادداشت بخط مؤلف ). افعال و خصائل که خلاف عادات دیگر مردان باشد. مجازاً،کرامات اولیاء. ( غیاث اللغات ).
- خوارق عادت ؛ افعالی که خلاف عادات است و مجازاً کرامات اولیاء.

فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع خارق . ۱ - آنچه که خلاف عادات مردم باشد . ۲ - کرامات اولیا .

فرهنگ معین

(خَ رِ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ خارق . ۱ - آنچه که خلاف عادات مردم باشد. ۲ - کرامات اولیا.

فرهنگ عمید

= خارق

پیشنهاد کاربران

بپرس