feed (فعل)جلو بردن، طعمه کردن، خوراک دادن، پروردن، سیر کردن، خوردن، خوراندن، قورت دادن، غذا دادن، چراندن، تغذیه کردن، خواربار تامین کردنvictual (فعل)خواربار رساندن، خواربار تامین کردن، غذا ذخیره کردنsupply with food (فعل)خواربار رساندن، خواربار تامین کردنprovender (فعل)خواربار تامین کردن، علیق دادن