دیکشنری
مترجم
بپرس
خواراندن
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
خواراندن. [ خوا / خا دَ ] ( مص ) وادار بخوردن کردن. بخوردن ایستانیدن. ( یادداشت بخط مؤلف ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها