امیر شمس الدین علی چشمی یا خواجه علی شمس الدین ( حک. ۷۴۸–۷۵۲ ق ) از برجسته ترین حاکمان سربداران بود که در سال ۷۴۸ قمری به حکومت رسید و در سال ۷۵۲ قمری کشته شد. او در زمانی که دولت سربداران دچار هرج و مرج شد، حکومت را بدست گرفت و توانست با تدابیر و لیاقت خود، دولت سربداران را از نابودی نجات داد و آن را تقویت کرد و توانست به یک قدرت مستقل منطقه ای تبدیل کند. او در دوران حکومت خود دست به اصلاحات موفق زیادی در جنبه های مختلف دستگاه اداری سربداران زد و به آبادانی مملکت توجه زیادی کرد. تقریبا تمامی منابع به کاردانی و لیاقت او اتفاق نظر دارند.
نام او را به دو شکل ثبت کردند: شمس الدین علی و علی شمس الدین. مولف ناشناس کتاب تاریخ سربداران ( منبع اصلی میرخواند و دولتشاه و حافظ ابرو ) نام او را به شکل علی شمس الدین ثبت کرده است و دولتشاه هم همین نام را آورده است. [ ۱] در مجمل فصیحی و دیگر کتبی چون روضه الصفا و حبیب السیر این نام به صورت شمس الدین علی آمده است. [ ۲] حافظ ابرو و عبدالرزاق سمرقندی نام او را به صورت خواجه کریم شمس الدین علی نوشته اند. [ ۳]
همانند دیگر رهبران سربداران، از زندگی و پیشینه او اطلاغاتی در دست نیست. اگر گفته دولتشاه را درباره مدت عمر و تاریخ مرگش را قبول کنیم، او در سال ۷۰۰ قمری[ ۴] متولد شد. دولتشاه در کتابش نوشته است که مردم سبزوار شمس الدین علی را از نسل حجاج بن یوسف میدانستند. [ ۵] که البته این به احتمال زیاد نادرست است. لقب او، چشمی، احتمالا اشاره به این دارد که او در روستای چشم سبزوار متولد شده یا اجدادش ساکن آنجا بودند. حافظ ابرو و عبدالرزاق سمرقندی او را پسر شمس الدین فضل الله نامیده اند اما این درست نیست و احتمالا این اشتباه بدلیل تشابهات اسمی ایجاد شد و دیگر منابع این را تایید نکردند. [ ۶] . جان ماسون اسمیت خواجه شمس الدین علی را به عنوان یکی از اشراف سبزوار و شریک یکی از اصناف شهر ( غسالان: مرده شویان ) توصیف میکند. [ ۷]
او در زمان حکومت امیر وجیه الدین مسعود، در زمره بزرگان دولت سربداران بود و امیر مسعود بسیار به وی، به دلیل اینکه مردی بزرگ زاده و اصیل بود، احترام میگذاشت و علاوه بر آن از نزدیکان و مشاوران شیخ حسن جوری نیز بود و شیخ حسن با مشورت با او به امور مهم میپرداخت. [ ۸] میرخواند نوشته است که او به درویشان ( جناح تندرو از نظر پطروشفسکی ) بسیار احترام میگذاشت و آنان را به سرهنگان سربدار ( یا جناج میانه رو از نظر پطروشفسکی ) ترجیح میداد و دائم بر زبان میاورد: «کار حکومت ما بعد از اراده حق سبحانه و تعالی چمن همت حضرت شیخ و توجه درویشان، تمشیت پذیرفت. »[ ۹] او دائما با درویشان مینشست و حتی خود نیز تظاهر به درویشی میکرد و با آنان به گوشه نشینی و زهد میپرداخت. بی آنکه عضوی از سازمان آنان باشد. [ ۱۰] اما روی هم رفته مشی سیاسی شمس الدین علی چندان روشن نیست ولی گویا به جناح تندرو گرویده بود و در سخنان خویش میگفت که «اداره مملکت باید به درویشان تعلق داشته باشد و نه لشکریان» و این سبب نظر منفی مورخان نسبت به او شد. [ ۱۱]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفنام او را به دو شکل ثبت کردند: شمس الدین علی و علی شمس الدین. مولف ناشناس کتاب تاریخ سربداران ( منبع اصلی میرخواند و دولتشاه و حافظ ابرو ) نام او را به شکل علی شمس الدین ثبت کرده است و دولتشاه هم همین نام را آورده است. [ ۱] در مجمل فصیحی و دیگر کتبی چون روضه الصفا و حبیب السیر این نام به صورت شمس الدین علی آمده است. [ ۲] حافظ ابرو و عبدالرزاق سمرقندی نام او را به صورت خواجه کریم شمس الدین علی نوشته اند. [ ۳]
همانند دیگر رهبران سربداران، از زندگی و پیشینه او اطلاغاتی در دست نیست. اگر گفته دولتشاه را درباره مدت عمر و تاریخ مرگش را قبول کنیم، او در سال ۷۰۰ قمری[ ۴] متولد شد. دولتشاه در کتابش نوشته است که مردم سبزوار شمس الدین علی را از نسل حجاج بن یوسف میدانستند. [ ۵] که البته این به احتمال زیاد نادرست است. لقب او، چشمی، احتمالا اشاره به این دارد که او در روستای چشم سبزوار متولد شده یا اجدادش ساکن آنجا بودند. حافظ ابرو و عبدالرزاق سمرقندی او را پسر شمس الدین فضل الله نامیده اند اما این درست نیست و احتمالا این اشتباه بدلیل تشابهات اسمی ایجاد شد و دیگر منابع این را تایید نکردند. [ ۶] . جان ماسون اسمیت خواجه شمس الدین علی را به عنوان یکی از اشراف سبزوار و شریک یکی از اصناف شهر ( غسالان: مرده شویان ) توصیف میکند. [ ۷]
او در زمان حکومت امیر وجیه الدین مسعود، در زمره بزرگان دولت سربداران بود و امیر مسعود بسیار به وی، به دلیل اینکه مردی بزرگ زاده و اصیل بود، احترام میگذاشت و علاوه بر آن از نزدیکان و مشاوران شیخ حسن جوری نیز بود و شیخ حسن با مشورت با او به امور مهم میپرداخت. [ ۸] میرخواند نوشته است که او به درویشان ( جناح تندرو از نظر پطروشفسکی ) بسیار احترام میگذاشت و آنان را به سرهنگان سربدار ( یا جناج میانه رو از نظر پطروشفسکی ) ترجیح میداد و دائم بر زبان میاورد: «کار حکومت ما بعد از اراده حق سبحانه و تعالی چمن همت حضرت شیخ و توجه درویشان، تمشیت پذیرفت. »[ ۹] او دائما با درویشان مینشست و حتی خود نیز تظاهر به درویشی میکرد و با آنان به گوشه نشینی و زهد میپرداخت. بی آنکه عضوی از سازمان آنان باشد. [ ۱۰] اما روی هم رفته مشی سیاسی شمس الدین علی چندان روشن نیست ولی گویا به جناح تندرو گرویده بود و در سخنان خویش میگفت که «اداره مملکت باید به درویشان تعلق داشته باشد و نه لشکریان» و این سبب نظر منفی مورخان نسبت به او شد. [ ۱۱]

wiki: خواجه شمس الدین علی