بیا بصلح من امروز و در کنار من امشب
که دیده خواب نکرده ست از انتظار تو دوشم.
سعدی ( طیبات ).
امشب آن نیست که در خواب رود چشم ندیم خواب در روضه رضوان نکند اهل نعیم.
سعدی ( طیبات ).
محمول پیش آهنگ را از من بگو ای ساربان تو خواب میکن بر شتر تا بانگ می دارد جرس.
سعدی ( طیبات ).
|| خوابانیدن. بچاره کسی را خوابانیدن. ( از یادداشتهای مؤلف ) : لالایی گویم و خوابت کنم من.
؟
|| بخواب مصنوعی بردن. هیپنوتیزه کردن. مانیتیسم کردن. ( یادداشت مؤلف ) : بحیرتم ز که اسرار مانیتیسم آموخت
فقیه شهر که بیدار را بخواب کند.
ایرج میرزا.