خواب دادن. [ خوا / خا دَ ] ( مص مرکب ) خواب کردن. بخواب بردن. کنایه از فریب دادن : زره برهای از زهر آب داده زره پوشان کین را خواب داده.نظامی.خضر راهت گر کنند از راهزن غافل مباش درخور بیداری اینجا خواب غفلت میدهد.صائب ( از آنندراج ).