خواب خرگوش دادن. [ خوا / خا ب ِ خ َ دَ ] ( مص مرکب ) اغفال کردن. فریب دادن. ( یادداشت مؤلف ) : بچشم آهوان چشمه نوش دهد شیرافکنان را خواب خرگوش.نظامی.گرچه آهوسرینی ای دلبندخواب خرگوش دادنم تا چند.نظامی.آتشی خواست خصم و دودش دادخواب خرگوش داد و زودش داد.نظامی.خواب خرگوشم بسی دادی ندانستم ولیک هم به آخر در جوال خواب خرگوش آمدم.عطار.