خوء

لغت نامه دهخدا

خوء. [ خ َوْءْ ] ( ع مص ) شتاب کردن. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( ازلسان العرب ). منه : خاء بک علینا؛ شتاب کن بسوی ما.

فرهنگ معین

(خُ ) (اِ. ) کفل اسب .

پیشنهاد کاربران

بپرس