خنید
لغت نامه دهخدا
خنید. [ خ ِ ] ( اِ ) امتصاص. مک. ( ناظم الاطباء ).
خنید. [ خ ُ ] ( اِ ) پسند. قبول. تحسین. ( برهان قاطع ) ( ناظم الاطباء ). || ( ص ) مطبوع. مقبول. پسندیده. ( برهان قاطع ) ( ناظم الاطباء ).
پیشنهاد کاربران
منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
واژه ی خنید از ریشه ی واژه ی خنیدن فارسی هست




واژه ی خنید از ریشه ی واژه ی خنیدن فارسی هست



