خنگو

لغت نامه دهخدا

خنگو. [ خ َ ] ( اِ ) رستنی باشد که آن را کشوت گویند و آن مانند عشقه بر خاری که ترنجبین بر آن می نشیند پیچیده شود و بعربی قفر خوانند بضم «قاف ». ( برهان قاطع ) ( ناظم الاطباء ).

پیشنهاد کاربران

در زبان اچمی خُنگو یا خُنگُی به معناى خواهر کوچکتر هست

بپرس