دیکشنری
مترجم
بپرس
خنکا
/xonakA/
مترادف خنکا
: حبذا، خوشا، نیکا ، خنکی، خوشی
متضاد خنکا
: بدا، وای
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
خنکا. [ خ ُ ن ُ ] ( صوت ) خوشا. ( برهان قاطع ). چقدر خوش. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی
( صفت ) تحسین را رساند خوشا . نیکا .
فرهنگ عمید
۱. سرمای ملایم و مطبوع، خنکی.
۲. (اسم مصدر ) [قدیمی] خوشی.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها