خنوز

لغت نامه دهخدا

خنوز. [ خ ُ ] ( ع مص ) بو گرفتن گوشت. متعفن شدن. خنز. ( از منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ).

خنوز. [خ َن ْ نو ] ( ع اِ ) کفتار. || صف اخیر در جنگ. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ).

پیشنهاد کاربران

بپرس