خنظاه

لغت نامه دهخدا

( خنظاة ) خنظاة. [ خ َ ] ( ع مص ) نکوهش کردن. || فحش شنوانیدن. || فسوس کردن بکسی. ( منتهی الارب ). || ورغلانیدن. || تباه کردن. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ).

پیشنهاد کاربران

بپرس