خنصر
/xenser/
مترادف خنصر: انگشت، انگشت کوچک، انگشت کهین، کلیک، کهین انگشت
متضاد خنصر: بنصر
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
خنصر: [اصطلاح موسیقی ]انگشت چهارم و پرده ی چهارم بر سازهای معمول موسیقی قدیم که انگشت بر روی پرده ی هم نام خود قرار می گرفته است.