جام ز عشق لبش خنده زنان شد چو گل
وز لب خندان او بلبله بگریست زار.
خاقانی.
خنده زنان چو زنگیان ابر ز روی اغبری.خاقانی.
خنده زنان از کمرش لعل ناب.نظامی.
تو خنده زنان چو شمع و خلقی پروانه صفت در احتراقت.
سعدی.
گفتم آه از دل دیوانه حافظ بی توزیر لب خنده زنان گفت که دیوانه کیست.
حافظ.
|| مسخره کنان. تمسخرکنان.