خندخند گشتن. [ خ َ خ َگ َ ت َ ] ( مص مرکب ) شکفته شدن. باز شدن : گر باغ تازه روی و جوان گشت و خندخندچون ابر نال نال و چنین با بکا شده ست.ناصرخسرو.